چگونه بهتر مطالعه کنیم ؟ + خبر معرفی کتاب / ترفند هایی برای مطالعه بهتر
چگونه بهتر مطالعه کنیم ؟ + خبر معرفی کتاب
آیا همیشه دوست داشتهاید بیشتر کتابها را بخوانید اما متوجه نشدهاید که چگونه بهتر مطالعه کنیم ؟ بهترین روش برای مطالعه آنها را انتخاب کنید؟ آیا پیش از شروع یک کتاب، گاهی اوقات در گمراهی از انتخاب شیوههای مطالعه میافتید؟ اگر پاسخ شما بله است، پس این مقاله برای شماست. مطالعه کتاب یکی از فعالیتهای لذتبخش و سودمندی است که میتواند به شما اطلاعات جدید، ارتباطات عمیقتر با دیگران، و تجربههای جذابتر در زندگی بخشد. اما مهارت مطالعه بهتر یک کتاب نیازمند بیشتر از فقط باز کردن صفحات آن است. در این مقاله، به بررسی روشها و تکنیکهایی که میتواند به شما کمک کند تا مطالعه کتابها را لذتبخشتر و موثرتر انجام دهید، میپردازیم. از روشهای انتخاب کتاب مناسب تا تکنیکهای تمرکز و یادگیری، در این مقاله با شما همراه خواهیم بود. آماده هستید تا با ما همراه شوید و دنیای جذاب مطالعه کتاب را کشف کنید؟ پس بیایید همراه هم به سفری درونزیبا به دنیای کتابها برویم.
ترفند هایی برای مطالعه بهتر
مطالعه یکی از مهارتهای اساسی در هر عرصهای از زندگی است. با استفاده از تکنیکهای مناسب، میتوانیم کارایی خود را در یادگیری افزایش دهیم و مفاهیم را بهتر درک کنیم. در ادامه، به معرفی چند تکنیک مؤثر برای مطالعه بهتر خواهیم پرداخت. تعیین اهداف مشخص قبل از شروع به مطالعه، اهداف خود را مشخص کنید. این اهداف میتوانند شامل یادگیری یک مفهوم خاص، آماده شدن برای یک امتحان یا افزایش دانش در یک زمینه خاص باشند. تعیین اهداف واضح به شما کمک میکند تا تمرکز بیشتری داشته باشید و انگیزهتان را افزایش دهید.
یادداشتبرداری فعال به معنای نوشتن نکات کلیدی و مفاهیم مهم در حین مطالعه است. این کار به شما کمک میکند تا اطلاعات را بهتر درک کنید و به خاطر بسپارید. سعی کنید یادداشتهای خود را با استفاده از رنگها یا تصاویر جذابتر کنید تا جذابیت بیشتری داشته باشند.
تکنیک تکرار با خود این تکنیک به شما کمک میکند تا مفاهیم را عمیقتر درک کنید. در این روش، شما یک مفهوم را به زبان ساده برای خود توضیح میدهید، گویا که به یک کودک یا کسی که هیچ چیزی از آن مفهوم نمیداند، توضیح میدهید. این کار به شما کمک میکند تا نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و بر آنها غلبه کنید. .
به خاطر داشته باشید که هر فرد روشهای خاص خود را دارد، بنابراین بهتر است تکنیکهایی را که برای شما کارآمدتر هستند، شناسایی کنید و آنها را به کار بگیرید. با تمرین و ممارست، میتوانید به یک دانشجو یا فرد موفق تبدیل شوید.
در اوایل مطالعه کتاب، چه کتاب هایی رو نخونیم؟
رمانهایی که دارای ساختار پیچیده یا داستانهای چندلایه هستند، ممکن است برای خوانندگان تازهکار گیجکننده باشند. این کتابها به دلیل نیاز به دقت و توجه بیشتر میتوانند لذت خواندن را کاهش دهند؛ مانند آثار گابریل گارسیا مارکز.
رمانهای کلاسیک معمولاً به مسائل اجتماعی، فلسفی و روانشناختی عمیق میپردازند. این موضوعات ممکن است برای خوانندگان تازهکار سنگین و دشوار باشند. کتابهایی مانند «جنایت و مکافات» اثر داستایوفسکی یا «مادام بواری» اثر گاستون دستای مثالهایی از این دست هستند.
رمانهایی که تعداد صفحات بالایی دارند، ممکن است احساس خستگی و عدم انگیزه ایجاد کنند. خواندن کتابهای کوتاهتر میتواند شما را سریعتر به خواندن ادامهدار تشویق کند، مانند «جنگ و صلح» اثر لئو تولستوی. و همینطور ژانرهای خاص رمانهای علمی تخیلی یا فانتزی به دنیایی جدید و قوانین خاص نیاز دارند که ممکن است برای خوانندگان تازهکار دشوار باشد.
این ژانرها اغلب نیازمند درک عمیقتری از موضوعات و شخصیتها هستند، آثار با نثر پیچیده برخی نویسندگان از زبان شاعرانه، استعارهها و توصیفهای پیچیده استفاده میکنند. این نوع نثر ممکن است فهم داستان را دشوار کند و تجربهی خواندن را تحت تأثیر قرار دهد برای شروع، کتابهای معاصر و محبوب با داستانهای جذاب و سادهتر میتوانند گزینههای بهتری باشند. همچنین میتوانید نظرات و خلاصهها را قبل از انتخاب کتاب بخوانید تا مطمئن شوید که برای شما مناسب است. با رعایت این نکات، میتوانید تجربهی بهتری از خواندن رمانها داشته باشید و به تدریج به مطالعهی آثار چالشبرانگیزتر بپردازید.
معرفی کتاب سمفونی مردگان برای شروع مطالعه
«سمفونی مردگان» داستان خانواده اورخانی است یک تاجر آجیل فروش که همراه با همسر و چهار فرزندش در اردبیل زندگی میکند. بزرگترین پسرش، یوسف، به دلیل حادثهای در کودکی، زندگی نباتی دارد و پدرش آرزو میکند که هر چه زودتر بمیرد. دختران دوقلوی خانواده، آیدا و آیدین، پیوند عمیقی با یکدیگر دارند. آیدا، دختری که تمام عمرش را در خانه گذرانده، ناگهان به خانهای ثروتمند و تحصیلکرده میرود، اما پایان زندگیاش برخلاف انتظارات دیگران رقم میخورد. آیدین، پسر روشنفکر و شاعر خانواده، آرزو دارد به تهران برود تا تحصیلاتش را ادامه دهد. اما پدرش هرگز افکار او را درک نکرده و بارها نوشتههایش را میسوزاند. وقتی پدر تصمیم میگیرد او را به ارتش بفرستد، آیدین از خانه میرود و به خانوادهای ارمنی پناه میبرد. در این مدت، اورهان، فرزند کوچک خانواده، تجارت خانوادگی را در دست میگیرد و جاهطلبیهایش را دنبال میکند.
فضای داستان عباس معروفی استان سردسیر اردبیل را به عنوان فضای داستان انتخاب کرده است. تأثیر جنگ جهانی دوم بر شهر اردبیل و توصیف سرمای سخت و زندگی دشوار در این منطقه به فضاسازی روایت کمک میکند. فصل زمستان و بارش برف، تصاویری تکراری در طول کتاب هستند و فضایی تیره و تار را برای خواننده ایجاد میکنند.
تحلیل شخصیتها اعضای خانوادهی اورخانی به تدریج در مسیر نابودی جسمی، عاطفی و فکری قرار میگیرند و امیدهای خود را از دست میدهند. معروفی با استفاده از زاویه دید اول شخص و سوم شخص، خواننده را به ذهن شخصیتها میبرد و عمق احساسات آنها را به تصویر میکشد.
نام و ساختار کتاب نام کتاب «سمفونی مردگان» به خوبی مفهوم عمیق آن را منتقل میکند. معروفی به جای نامگذاری فصول از واژهی «موومان» استفاده کرده که ذهن خواننده را به سمت اصطلاحات موسیقی میبرد. ساختار داستان به شکل موومانهای مختلف، همزمان با روایت سیال، تصویر دقیقی از جامعهی ایران ارائه میدهد. «سمفونی مردگان» یکی از آثار مهم در ادبیات معاصر ایران است که با روایتی عمیق و تأملبرانگیز به بررسی مشکلات اجتماعی، خانوادگی و هویتی میپردازد. این کتاب به خوانندگانی که به ادبیات اجتماعی و روانشناختی علاقهمندند، توصیه میشود و میتواند تجربهای غنی و اندیشمندانه را برای آنها به ارمغان آورد. برای تهیه نسخه چاپی این کتاب به سایت ۸tagketab.ir یا آمازون مراجعه نمایید. در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
نگذار کسی بداند ما چه جوری همدیگر را دوست داریم. نگذار کسی بفهمد عشق یعنی چی، خب ؟ گفتم خب. گفت این چیزها فقط مال من و توست، خب؟ گفتم خب. بندبند انگشتهام را میبوسید و میگفت خب؟ و من فقط نگاهش میکردم. اینهمه قشنگی کجای خلقت پنهان شده بود که حالا یکباره همهاش بریزد توی بغلم؟ صداش نور بود، نگاهش نور بود، حضورش نور بود. میترسیدم یکوقت پلک بزنم نباشد، میترسیدم تنهام بگذارد برود و من توی تاریکی گم شوم. میترسیدم. گفت به هیشکی نگو! خب؟ گفتم خب. از خواب که پریدم تمام صورتم خیس بود. دلم پنجره نمیخواست، سایههای درخت نمیخواست، گوشواره نمیخواست، صدای سورملینا میخواست که توی سینهام میسوخت، مثل آتش که حجم اتاق را پر کرده بود. تب داشتم. دلم آب یخ میخواست. گفتم یه قرص تببر داری؟ جوابم را نداد. توی بغلم خوابش برده بود. دست به موهاش کشیدم گفتم عزیزم، عزیزم.
این خبر توسط شهروند خبرنگار ارسال شده و صحت آن توسط پایگاه خبری خبریفا رد یا تائید نمی شود |